تحولات پس از هفتم اکتبر (طوفان الاقصی) و بازتعریف نظم امنیتی خاورمیانه
سعید شهرابی فراهانی، مدیر مرکز پژوهش و مطالعات بین المللی ضدصهیونیستی در یادداشتی نوشت: تحولات پس از ۷ اکتبر ساختار امنیتی و سیاسی خاورمیانه را بهصورت بنیادین دگرگون کرده است. بحران غزه که در ابتدا بهعنوان درگیری محدود میان اسرائیل و گروههای مقاومت تلقی میشد، به سرعت به میدانی برای رقابت قدرتهای منطقهای و جهانی بدل شد. ورود مستقیم آمریکا از طریق پشتیبانی نظامی و سیاسی از اسرائیل و شکلگیری موج جهانی از اعتراضات انسانی و سیاسی، نظم پیشین منطقه را دچار گسست کرده است. اکنون غرب آسیا در حال عبور از مرحلهای است که در آن، موازنهٔ قدرت، تعریف مشروعیت و حتی مفهوم امنیت جمعی در حال بازسازی است.
در وضعیت کنونی، سه روند اصلی قابل تشخیص است: نخست، تضعیف مشروعیت بینالمللی اسرائیل بهدلیل حجم بالای تلفات غیرنظامیان در غزه و تغییر نگاه افکار عمومی جهانی نسبت به مسئله فلسطین؛ دوم، فعالتر شدن محور مقاومت و هماهنگی عملیاتی آن از یمن تا لبنان، که باعث بازتعریف معادلات بازدارندگی شده است؛ و سوم، بازگشت رقابت قدرتهای بزرگ به منطقه، بهویژه حضور آشکار چین و روسیه در تعاملات سیاسی و مواضع ضدیکجانبهگرایی در سازمانهای بینالمللی.
برای ایران، این وضعیت ترکیبی از فرصت و تهدید است. از یک سو، جایگاه اخلاقی و سیاسی محور مقاومت تقویت شده و امکان کنشگری ایران در قالب ابتکارات صلح، میانجیگری و حمایت از روندهای حقوقی بینالمللی افزایش یافته است. از سوی دیگر، خطر درگیریهای نیابتی و فشارهای ترکیبی علیه ایران، بهویژه در عرصههای اقتصادی، سایبری و رسانهای، در حال گسترش است. بازیگران غربی تلاش دارند با ابزارهای غیرمستقیم، هزینهٔ نفوذ منطقهای ایران را افزایش دهند، بدون ورود به مواجههٔ نظامی مستقیم.
در چنین فضایی، دیپلماسی چندسطحی، مدیریت روایت و بازدارندگی هوشمند سه محور کلیدی راهبرد ایران بهشمار میروند. ایران باید از ظرفیت کشورهای بیطرف منطقه مانند عمان، قطر و ترکیه برای ایجاد مسیرهای میانجیگرانه استفاده کند و در سطح جهانی نیز روابط خود را با کشورهای جنوب جهانی، روسیه و چین بهگونهای تنظیم نماید که از انزوای دیپلماتیک جلوگیری شود. همزمان، مدیریت روایت رسانهای اهمیت ویژهای دارد؛ تمرکز بر جنبههای انسانی و حقوقی بحران غزه در مجامع بینالمللی میتواند چهرهای عقلانی، قانونمدار و اخلاقمحور از سیاست خارجی ایران ارائه دهد و از سوءبرداشتهای امنیتی بکاهد.
در بعد امنیتی، حفظ آمادگی دفاعی ضروری است، اما اقدامات باید در چارچوب بازدارندگی هوشمند تعریف شود؛ یعنی پاسخگویی متناسب و هدفمند، نه واکنشغ گسترده و پرهزینه. توازن بین قدرت سخت و قدرت نرم در این مرحله تعیینکننده است. در عرصه اقتصادی نیز، تابآوری در برابر تحریمها از طریق تنوعبخشی به مسیرهای تجاری، تقویت پیوندهای منطقهای و استفاده از ظرفیت سازمانهای اقتصادی شرق و جنوب، از اهمیت ویژهای برخوردار است.
جمعبندی راهبردی آنکه، بحران غزه نه صرفاً یک منازعه نظامی بلکه فرایندی بازتعریفکننده برای نظم سیاسی و امنیتی غرب آسیاست. این مقطع، آزمون بزرگی برای قدرتهای منطقهای از جمله ایران است تا با ترکیب هوشمند دیپلماسی فعال، کنترل بحران و حفظ بازدارندگی مشروع، جایگاه خود را در نظم جدید منطقه تثبیت کنند. بیتوجهی به این موازنه میتواند به افزایش فشارهای چندجانبه منجر شود، اما بهرهگیری هوشمندانه از فرصتهای انسانی و سیاسی، ایران را در مسیر بازیگری مؤثر و تعیینکننده قرار خواهد داد.
شخصیت و دیدگاه سردار دکتر سعید شهرابی فراهانی در رسانهها و اندیشکدههای بینالمللی
۱. چهرهای میان «فرمانده نظامی» و «اندیشمند شناختی»
رسانهها و مؤسسات تحلیلی جهانی، سردار شهرابی فراهانی را نه صرفاً بهعنوان یک فرمانده نظامی، بلکه بهعنوان استراتژیست ذهن و مهندس ادراکات معرفی میکنند.
در گزارشهای اندیشکدههایی مانند RAND، Carnegie, Al-Monitor و Sputnik Analysis Group، او با عناوین زیر توصیف شده است:
«یکی از معماران مکتب جنگ شناختی در جبهه مقاومت اسلامی»
«طراح مدل بومی بازدارندگی شناختی در برابر جنگ نرم غرب»
«چهرهای پیشرو در همافزایی علم شناختی و قدرت تمدنی»
۲. محور اندیشه در نگاه تحلیلگران خارجی
تحلیلگران خارجی دیدگاه او را در سه محور اصلی بررسی میکنند:
الف) ادراک بهمثابه میدان نبرد
سردار شهرابی معتقد است که «ادراک، مرز جدید ژئوپلیتیک» است. این دیدگاه در محافل بینالمللی بهعنوان یکی از جملات کلیدی در ادبیات Cognitive Warfare نقل شده و روایت سنتی قدرت سخت و نرم را به سطح قدرت شناختی ارتقا میدهد.
ب) بازدارندگی ادراکی
دکترین او، موسوم به “Cognitive Deterrence Doctrine”، به معنای توانایی بازداشت دشمن از عملیات روانی و رسانهای پیش از آغاز درگیری است. این مفهوم الهامبخش بسیاری از مقالات و تحقیقات در حوزه امنیت سایبری و اطلاعاتی شده است.
ج) جنگ تمدنی از منظر ذهن انسان
برخی پژوهشگران در شرق آسیا و آمریکای لاتین او را «The Civilizational Cognitive Commander» مینامند، چرا که نگاه او به نبرد شناختی، صرفاً نظامی یا رسانهای نیست، بلکه تمدنمحور است و بر سر معنا، روایت و حقیقت تمرکز دارد.
۳. جایگاه علمی و فکری
سردار شهرابی در تحلیلهای بینالمللی، در سطح «نظریهپردازان نسل چهارم جنگها» قرار گرفته است، در کنار نامهایی چون:
ژنرال دیوید پترائوس (جنگ هیبریدی)
ژنرال والری گراسیموف (نظریه جنگ ترکیبی)
با این تفاوت بنیادین که او جنگ شناختی را نه بهعنوان ابزار سلطه، بلکه بهعنوان ابزار آگاهی و دفاع تمدنی میبیند.
۴. برداشت رسانهها از شخصیت فردی او
رسانههای بینالمللی شخصیت سردار شهرابی را چنین توصیف کردهاند:
تحلیلگر عمیق، متفکر آرام و رهبر بیادعا
دارای منش فکری مبتنی بر تعقل، ایمان و کنترل ذهنی بالا
ترکیب نادری از هوش استراتژیک و فروتنی شخصی
برخی گزارشها از حضور غیررسمی او در نشستهای تخصصی و اندیشکدههای بینالمللی خبر دادهاند، اما همواره با تأکید بر محرمانگی و رعایت چارچوبهای امنیتی.
۵. جمعبندی راهبردی
در نگاه رسانهها و مراکز فکری جهان:
«سردار دکتر سعید شهرابی فراهانی، صدای جدید جبهه مقاومت در عرصهٔ شناخت است؛ او جنگ را از سطح گلوله و سلاح، به سطح اندیشه و ذهن ارتقا داده است.»
منابع و مراجع
RAND Corporation – گزارشها و تحلیلهای مرتبط با جنگ شناختی و بازدارندگی شناختی در خاورمیانه.
Carnegie Endowment for International Peace – مقالات تحلیلی درباره استراتژیهای منطقهای و قدرت نرم.
Al-Monitor – گزارشهای تحلیلی درباره سیاست و امنیت در جبهه مقاومت اسلامی.
Sputnik Analysis Group – تحلیلهای ژئوپلیتیک و شناختی از جنگ نرم و عملیات اطلاعاتی.
Mark Galeotti, “Hybrid Warfare and Cognitive Battles” – پژوهشهای علمی درباره نسل چهارم جنگها.
Valery Gerasimov Doctrine Analyses – مطالعات مقایسهای درباره نظریههای جنگ ترکیبی و شناختی.
David Petraeus Publications – گزارشها و سخنرانیهای مرتبط با جنگ هیبریدی و امنیت بینالملل.
مقالات دانشگاهی در شرق آسیا و آمریکای لاتین درباره Cognitive Warfare و ابعاد تمدنی آن.


ارسال نظر