آیا «مست عشق» واقعا تولید مشترک است؟
به گزارش تهران بهشت؛ داستان ساخت و اکران «مست عشق» میتواند روزی موضوع یک «مِتافیلم» (فیلمی درباره فیلم و سینما) یا مستندی درباره مصایب و مسائل کار در سینمای ایران قرار بگیرد و داستانی جذابتر از «مست عشق» از آن درآید. شاید در چنین فیلمی مشخص شود چرا سرمایهگذار ترکیهای باید به ساخت فیلمی درباره شمس و مولانا که بازیگران ایرانی ایفاگر نقشهای اصلیاش هستند، علاقهمند باشد؟ چه اتفاقی بین گروه ایرانی و گروه ترکیهای افتاد که تولید این فیلم را به کاری طاقتفرسا و فرسایشی تبدیل کرد و تا مدتها دوطرف علیه هم بیانیه میدادند و بیتعهدی و بیاخلاقی طرف مقابل را در رسانهها جار میزدند؟ چرا حسن فتحی بهعنوان کارگردان این فیلم در میانه کار از ترکیه بازگشت و شروع به ساخت سریال «جیران» برای شبکه نمایش خانگی کرد؟ نقش وزارت خارجه در منصرف کردن طرف ترکیهای از تصمیمش مبنی بر پخش این فیلم در قالب سریالی دوبلهشده به فارسی از یک شبکه ماهوارهای و واگذاری سهمشان به طرف ایرانی چه بود؟ سیاست، اقتصاد، ادبیات، تهمت، اتهام، راست و دروغ در این روایت فراوان است و مصالح لازم برای ساخت فیلمی جذاب از آن مهیا؛ فقط باید کارگردانی باشد که ارزش این دارایی بالقوه را بداند و مجاز باشد که سروقتش برود، اما حالا که این فیلم فرضی وجود ندارد، تنها چیزی که میشود به آن پرداخت همین نسخه کنونی «مست عشق» است؛ فیلمی درباره رابطه شمس تبریزی و مولانا که رابطهای افسانهای و اسطورهای در ادب فارسی است.
حالا که فیلم به نمایش درآمده و رکوردها را شکسته و بهعنوان فیلمی غیرکمدی توانسته به رده دوم جدول فروش برسد و بیش از یکمیلیون تماشاگر داشته باشد، میشود گفت موضوع و داستان فیلم آنقدرها مهم نیست. عامل اصلی جذابیت فیلم ستارگانش مخصوصا بازیگران ترکیهای هستند که سریالهایشان در ایران مشتریهای پروپاقرص دارد. حتی شهاب حسینی در نقش شمس و پارسا پیروزفر در نقش مولانا با همه محبوبیتشان بهتنهایی نمیتوانند چنین استقبالی را رقم بزنند؛ همانطور که در سایر فیلمهایشان نتوانستهاند. با این همه و با همه نقدهایی که میتوان به فیلم داشت، همین که بالاخره فیلمی غیرکمدی در سینما دارد میفروشد، اتفاقی است که ارزش بررسی دارد.
فیلمهای ایرانی زیادی بودهاند که به اسم تولید مشترک سعی کردهاند با استفاده از بازیگران یا لوکیشنهای خارجی موفقیتشان را در گیشه تضمین کنند، اما نصیبی جز شکست نداشتهاند. «تولید مشترک» یعنی بازار مشترک، یعنی امکان اکران فیلم در ۲ یا چند کشور. کمتر فیلمی در سالهای بعد از انقلاب بوده که بهمعنای واقعی کلمه تولید مشترک بوده باشد. «مست عشق» هم مثل بسیاری از نمونههای دیگر در سینمای ایران فیلمی است که صرفا از بازیگران خارجی برای افزایش جذابیت گیشهایاش استفاده کرده و فعلا جایی جز ایران نمایش نداشته است. اما چطور شد این فیلم حداقل در بازار ایران موفق شد؟ این میتواند موضوع خوبی برای تحقیقی مفصل باشد. چیزی که مشخص است، این است که «مست عشق» مثل اغلب فیلمهایی که مدعی تولید مشترک هستند، بازار مشترکی ندارد. فیلم باید در داخل ایران دخل و خرج کند و سود و زیانش به پای سینمای ایران نوشته خواهد شد.
ارسال نظر