۱۱ راه برای آمادگی قلبی در شبهای قدر
به گزارش تهران بهشت؛ حجتالاسلام پناهیان با بیان اینکه مهمترین چیزی که باید برای شب قدر آماده کنیم قلبمان است، به تبیین ۱۱ محور برای آمادگی قلبی در شب قدر پرداخت.
ما وقتی میخواهیم به سفر برویم، طبیعتاً مقدماتی را فراهم میکنیم. حالا در نظر بگیرید که میخواهید سفر بسیار باعظمت «لیلهالقدر» را شروع کنید؛ شبی که از سی هزار شب (هزار ماه) برتر است. شبی که به اندازۀ یک عمر ارزش دارد. طبیعتاً وقتی میخواهیم سفر لیلهالقدر را آغاز کنیم، باید آمادگیهایی برای آن پیدا کنیم.
مهمترین بخش از وجودمان که باید آن را برای شب قدر آماده کنیم، قلبمان است. یعنی باید با یک دلِ باصفا بیاییم و در محضر پروردگار عالم قرار بگیریم. حالا با این دل باید چهکار کرد که آمادگی حضور در شب قدر را پیدا کند؟ در اینجا بر اساس روایات و مجموعهای از نشانههایی که وجود دارد، فهرستی از شرایط قلبی مطلوب، برای حضور در شب قدر را بیان میکنیم:
۱) دلمان را از کینه و حسادت و دشمنی نسبت به مؤمنین خالی کنیم
یکی از شرایط قلبی ورود به شب قدر این است که دلمان را از کینهها خالی کنیم. یعنی نسبت به مؤمنین در دلمان کینه، حسادت و دشمنی باقی نگذاریم. حتی اگر کسی به ما ظلم کرده است، از او بگذریم.
روایتی از پیامبر اکرم (ص) هست که یکی از علائم عاقبت بهخیری (علائم اهل بهشت)، دلسوزی و خیرخواهی برای مسلمانها و مؤمنین است. دلِ پاک داشتن نسبت به دیگران، خیلی مهم است. همۀ کسانی که ممکن است ما از آنها بدمان بیاید، حتی کسانی که به ما ظلم کردهاند (و شاید لازم باشد که تنبیه شوند) بالاخره بندگان خدا هستند و خداوند دوست ندارد ما نسبت به بندگانش کینه و خصومت داشته باشیم. رسول خدا (ص) فرمودهاند: از لغزشهاى خطاکاران درگذرید تا بدین سبب خداوند شما را از مقدّرات ناگوار حفظ کند.
۲) با رضایت و دلِ شاد درِ خانۀ خدا برویم، نه با شکایت/ «شکر» یکی از شرایط و آداب دعاست
یکی دیگر از شرایط لازم برای اینکه انسان در شب قدر، یک دل باصفا به محضر پروردگارش بیاورد، این است که دل انسان توأم با رضایت باشد نه توأم با شکایت؛ یعنی از خدا ناراضی نباشیم. حتی اگر از زندگی خودمان هم ناراضی هستیم، لااقل از خدا راضی باشیم. بگوییم: «خدایا! من از تو راضی هستم. حتماً در این مشکلات و گرفتاریهایی که به من دادهای، یک مصلحتهایی را برای من درنظر گرفتهای...» به تعبیری، دلِ شاد درِ خانۀ خداوند ببریم. این خیلی برای خداوند متعال اهمیت دارد.
امام حسن (ع) میفرماید: «من ضمانت میکنم اگر در قلب کسی جز رضای الهی نباشد، هر دعایی کند مستجاب شود.» یعنی رضایت دادن به رضای الهی، انسان را مستجابالدعوه میکند. در شب قدر به امام رضا (ع) توسل پیدا کنید که امام رضا (ع) شما را کمک کند و شما را به «مقام رضا» برساند و با رضایت درِ خانۀ پروردگار عالم بروید، نه با شکایت.
یکی از ابعاد و آثار رضایت از پروردگار، «شکر» خواهد بود. انسانِ راضی از نعمات الهی طبیعتاً شاکر میشود و تازه میتواند نعمات و الطاف خداوند نسبت به خودش را ببیند. شکر یکی از شرایط و آداب دعاست. کسی که میخواهد از خدا چیزی بخواهد، اول باید از خدا شاکر باشد.
۳) بلند همت باشیم و کم نخواهیم/ همت بلند از علائم صفای باطن است
دلِ باصفا دلی است که بلند همت باشد و کم نخواهد. اگر کسی کم بخواهد، این علامت قساوت قلب اوست. اگر کسی دونهمت باشد، این خودش علامت نورانی نبودن و باصفا نبودن دل است. همت بلند از علائم صفای باطن است. مثلاً اگر میخواهی دعا کنی که «خدایا! مرا از سربازان حضرت، ولی عصر (ع) قرار بده» بهجای آن بگو: «خدایا! مرا از فرماندهان حضرت قرار بده» یا اگر میخواهی برای نجات همۀ فقرای عالم از فقر و تنگدستی دعا کنی، برای خودِ ظهور دعا کن که بالاتر از آن است. اصلاً ظهور و نجات مسلمانان عالم، مسألۀ تو باشد. بلکه از خدا بخواه که خودت بتوانی در این عرصهها نقشآفرینی کنی.
«همت بلند» و «بلند نظری» علامت صفای باطن است. کسی که فقط به فکر خودش باشد، صفای باطن ندارد. انسان سادهلوحی که صرفاً برای نجات خودش از مشکلات، دعا میکند، صفای باطن ندارد؛ درحالیکه میبیند نجات خودش از مشکلات، به نجات همۀ عالم از مشکلات، گره خورده است. کمااینکه امام زمان (ع) میفرماید: «برای فرج، خیلی دعا کنید که فرج شما هم در همان است»
۴) برای خودمان هیچ خوبیای قائل نباشیم/با دست خالی درِ خانۀ خدا برویم
یکی دیگر از ویژگیهای مورد نیاز برای کسب آمادگی روحی در شبهای قدر این است که برای خودت هیچ خوبیای قائل نباشی. مثل کسانی در شب قدر حضور پیدا کن که در پروندۀ خودشان هیچ خوبیای نداشتهاند و فقط بدی و گناه داشتهاند. فکر کن که اگر همیشه گنهکار بودی و هیچ ثوابی نداشتی، در شب قدر چگونه درِ خانۀ خدا میرفتی؟ چقدر با انکسار و تضرع و با دست خالی درِ خانۀ خدا میرفتی؟ الان هم همانطوری درِ خانۀ خدا برو.
امام سجاد (ع) در مناجات خود، دستهایش را به سوی خدا دراز میکرد و صدا میزد: «خدایا! با دستهایی پر از گناه درِ خانۀ تو آمدهام؛» وقتی امام ما اینگونه درِ خانۀ خدا میرود، تکلیف ما معلوم است. البته خیلی سخت است که انسان برای خودش هیچ خوبیای نبیند. ولی اگر یکمقدار تأمل کنیم، انشاءالله به این موضوع میرسیم که در گذشتۀ خودمان هیچ خوبیای نبینیم و به جایش، بدیها و گناهان خودمان را ببینیم.
پیامبر اکرم (ص) فرمود: «ای اباذر، به کوچک بودن گناه خودت نگاه نکن، بلکه ببین گناه چه کسی را انجام دادهای (چه کسی را نافرمانی کردهای)» یعنی گناه خودت را با عظمت خداوند مقایسه کن؛ در این صورت کمترین جنایت خودت را بزرگترین جنایت خواهی دید. الگوی طبیعی چنین حالتی اولیاء خداوند هستند.
۵) برای آیندۀ خودمان به چیزی جز خدا تکیه نکنیم/ اتکاء به غیر خدا، قساوت قلب است
علامت دیگر صفای دل، این است که برای آیندۀ خودت به چیزی جز خدا تکیه نکنی و اصلاً برای خودت، آینده نبینی. نمیشود که هم به خدا اتکاء کنی و هم به داراییهای خودت، چون همین اتکاء به غیر خدا، قساوت قلب است. طهارت قلب به این است که انسان به غیر خدا اتکاء نداشته باشد و در نتیجه برای خودش آیندهای نمیبیند و آیندۀ خودش را کاملاً در دست خدا میبیند.
در روایات بر ارزش توکل، خیلی تأکید شده است و در برخی از روایات، توکل را عالیترین عمل و بهترین چیزی که انسان میتواند به آن تکیه کند، معرفی کردهاند. البته توکل مراتبی دارد که ما به هر مرتبهای از آن برسیم، خوب است.
۶) محبت به اولیاء خدا /چرا خدا در شب قدر، ما را متوجه امیرالمؤمنین (ع) کرده؟ /چرا بر زیارت امام حسین (ع) در شب قدر تأکید شده؟
دو مورد دیگر از صفای باطن که در شبهای قدر لازم داریم محبت به اولیاء خدا و برائت از دشمنان خدا است. اگر زیارت امام حسین (ع) در شب قدر، اینقدر أکید شده، معنایش این است که دلِ خودتان را در پیچ و تاب حرم امام حسین (ع) -و اساساً حرم اهلبیت (ع) - قرار دهید. نمونۀ دیگرش هم این است که خداوند در شبهای قدر-به واسطۀ شهادت امیرالمؤمنین (ع) - دلهای ما را متوجه امیرالمؤمنین (ع) کرده و قلب ما را نسبت به ایشان مهربان و پُرمحبت میکند و این از الطاف الهی است.
دلِ باصفا، دلی است که اولیاء خدا را دوست دارد و عاشق آنهاست. در عبادتهای شبهای قدر، یکی از چیزهایی که به ما سفارش شده است قرآن سر گرفتن و قسم دادن به چهارده معصوم (ع) و قرآن است و این مسأله، خیلی راز دارد. یعنی ما آویزان به ثقلین هستیم؛ ثقل اکبر و ثقل اصغر. حالا اگر دل تو آنچنان که باید و شاید نسبت به اولیاء خدا صاف نباشد، یعنی وضعش خراب است و عبادت تو را نمیپذیرند. حتی اگر هزار سال هم عبادت کنیم، ولی مهر اولیاء خدا در دلمان نباشد، از ما نمیپذیرند.
۷) برائت از دشمنان خدا/ نفرت از دشمنان خدا را به دلمان بیاوریم
نکته دیگر برائت از دشمنان خداست. باید نفرت از دشمنان خدا را به دلمان بیاوریم. البته این کار سادهای نیست، ولی روضهها به ما کمک میکنند که نفرت دشمنان خدا به دل ما بیاید. برائت در هر دلی نمیآید، این دلهای باصفا هستند که برائت در دلشان مینشیند.
امروز علائم (و امدادهای الهی) از در و دیوار دارد برای ما میریزد و به ما کمک میکند که نفرت از دشمنان خدا را به دل خودمان وارد کنیم. دیگر خداوند چگونه میخواهد ما را هدایت کند و رشد دهد؟! مثلاً امروز شما دارید میبینید که چه ظلمهایی نسبت به مردم غزّه میشود، یا میبینید که این داعشیها و تکفیریها چه جنایتهایی انجام میدهند. اگر به این ظلمها و جنایتها نگاه کنید، طبیعتاً نسبت به ظالمان نفرت پیدا میکنید و این لطف خداوند نسبت به ماست که میخواهد ما را بالا بکِشد و اوج دهد و به ما صفای باطن بدهد. همینکه نسبت به دشمنان ولیّ خدا و دشمنان خدا، غضب پیدا میکنیم، این عامل صفای باطن ماست و موجب میشود بیشترین بهرهها را از شبهای قدر ببریم.
۸) کرنش در مقابل عظمت پروردگار
علامت یا شرط دیگری که میتواند موجب صفای قلب ما شود، تعظیم بارگاه ربوبی است. ما نباید فقط خدا را دوست داشته باشیم، نباید فقط از خدا گدایی کنیم، نباید فقط از خدا طلبِ ترحّم کنیم، بلکه «الله اکبر» گفتن، تعظیم پروردگار و تسبیح خداوند هم لازم است. دعای جوشن کبیر، از این جهت خیلی عالی است.
کرنش کردن در مقابل عظمت پروردگار عالم، علامت صفای باطن است. کسی که شب قدر فقط برای گدایی از خدا بیاید و به عظمت پروردگار بیتوجه باشد، گویا یک طرفِ قلبش را قساوت گرفته است. در شب قدر، برای تواضع و تکریم پروردگار عالم بیاییم و نمازِ مؤدبانه بخوانیم. آداب شب قدر را بهجا بیاوریم. سجدهها و رکوعهای قشنگ انجام دهیم. اذکاری که در دعای جوشنکبیر میگوییم، با توجه بخوانیم. از عظمت پروردگار یاد کنیم.
بعضیها با خداوند متعال، خیلی خودِمانی میشوند! البته این خوب است، اما به این شرط که این خودِمانی شدن با پروردگار، ضمن احترام به مقام ربوبی و ذیل تکبیر و تهلیل و تسبیح باشد. چرا در صدر نماز «الله اکبر» میگوییم؟ چرا تا پایان نماز، هر حرکتی انجام میدهیم «الله اکبر» میگوییم؟ برای اینکه به مقام ربوبی احترام بگذاریم و جایگاه خودمان را در مقابل پروردگار فراموش نکنیم.
۹) امید و حسن ظنّ به خدا
امید ما به خداوند، باید خیلی بالا باشد. در اینجا امید را حتی مقابل «خوف» هم در نظر نمیگیریم بلکه امید را به معنای «حسن ظنّ» نسبت به پروردگار در نظر میگیریم. این امید و حسن ظنّ نسبت به خدا، علامت صفای باطن انسان است.
در شب قدر اولاً نسبت به آنچه که خداوند تا کنون با ما روا داشته است، باید اعلام رضایت و شکر کنیم. ثانیاً نسبت به آنچه مِنبعد میخواهد نسبت به ما روا دارد، باید حسن ظنّ داشته باشیم. پیش خودمان بگوییم: «امشب خدا میخواهد آخرِ لطف خود را نسبت به من داشته باشد، من یقین دارم که خدا به من فوقالعاده مهربان است».
امام محمد باقر (ع) میفرماید: هیچ بنده مؤمنى حسن ظنّ به خدا ندارد مگر اینکه خدا به اندازه گمانش با او رفتار میکند، چون خدا کریم است و تمام خیرات در دست اوست و شرم دارد از اینکه بنده مؤمنش گمان خوبى به او ببرد سپس مخالف گمان و امیدش عمل کند، به خدا حسن ظنّ داشته باشید و مشتاق او باشید.
۱۰) خوف و شوق نسبت به عذاب و ثواب الهی
در کنار حسن ظنّ نسبت به پروردگار عالم، خوف و شوق نسبت به عذاب و ثواب الهی نیز عامل مهمی برای رقّت قلب و صفای دل انسان است. جهنم در واقع به عنوان قلّۀ عذاب الهی است. شما هرچقدر جهنم را جدّی بگیرید، از آن فاصله خواهید گرفت و از عذاب الهی دورتر خواهید شد. اگر در شب قدر بتوانید از جهنم فاصله بگیرید، از سایر عذابها نیز دور خواهید شد، مثلاً شما را از فشار قبر هم جدا خواهند کرد. یا اینکه شما را از هول و هراسهای جان دادن هم جدا میکنند.
خداوند میفرماید: به عزّت و جلالم سوگند که براى بندهام دو ترس و دو امنیت را یکجا فراهم نمیآورم: اگر در دنیا خود را از من ایمن بداند در روز رستاخیز او را هراسان کنم و اگر در دنیا از من بترسد، در روز قیامت او را ایمن گردانم.
خوف یکی از علامتهای صفای دل است و یکی از شرایطی است که دل انسان را مهیا میکند. شوق به ثواب هم همین طور است. مثلاً شما باید به بهشت و رضوان الهی، شائق باشید، چون این شوق چشم دل انسان را باز میکند.
۱۱) مراقبت از ورود عُجب و غرور به دل/ از اینکه نمیتوانیم قدر این شب را بدانیم، اظهار عجز کنیم
نکتۀ دیگر اینکه، مراقب باشید همین آمادگی پیدا کردن برای ورود به شب قدر، موجب نشود که غروری به دل شما راه پیدا کند که مثلاً پیش خود بگویید: «چه خوب است که من با این آمادگی وارد شب قدر میشوم!»؛ مراقب عُجب باشید.
گاهی اوقات انسانها وقتی برای کاری آماده میشوند، همین آمادگیشان، کار را خراب میکند. چون یک نوع عُجب و غرور پیدا میکنند. البته در میان عناصری که برای آمادگی جهت ورود به شب قدر بیان شد، عناصری هم وجود دارد که جلوی عُجب را میگیرد.
این یازده موردی که مرور کردیم، شرایطی هستند که به ما کمک میکنند برای حضور در شبهای قدر آمادگی قلبی پیدا کنیم. هر کدام از این شرایط را به هر مقداری نداشته باشیم، به همان مقدار از فیض شبهای قدر محروم خواهیم بود. چون فیض شبهای قدر را به اندازۀ صفای قلب و سلامت قلبمان به ما عنایت میکنند. هرچقدر از این موارد را که نتوانستید مهیا کنید، درِ خانۀ خدا اظهار عجز کنید و بگویید: «خدایا! بیش از این نتوانستم برای شب قدر آمادگی پیدا کنم، بقیهاش را خودت درست کن...»
ارسال نظر