«ابوالحسن ثالث»، مؤسس حوزه علمیه سامرا
به گزارش تهران بهشت؛ امام علی بنمحمد بنعلی الهادی(ع)، زاده ۱۵ ذیالحجه سال ۲۱۲ و درگذشته روز سوم رجب سال ۲۵۴ معروف به علی النقی و هادی، دهمین امامِ شیعیانِ امامی پس از پدرشان امام محمد تقی(ع) و پیش از پسرشان امام حسن عسکری(ع) است. کنیه ایشان «ابوالحسن» است و برای اینکه با امام موسی کاظم(ع) و علی بنموسیالرضا(ع) جد پدری و پدربزرگشان که آنان نیز ابوالحسن نامیده میشدند، اشتباه نشود، ایشان را «ابوالحسن ثالث» مینامند. مادر ایشان سمانه مغربیه، یک اُمِّوَلَد بوده است.
به اعتقاد شیعیان امامیه، امام هادی(ع) در کودکی پس از درگذشت پدرشان به امامت رسیدند. تمایل خلفای عباسی پیش از مُتَوَکِّل (مُعتَصَم و واثق) به مُعتَزِله، فضای سیاسی و فکریِ نسبتا آزادی برای فعالیت و تدریس امام هادی(ع) در مدینه فراهم کرد. با روی کار آمدن متوکل و پررنگ شدن اهل حدیث، عرصه تا حد زیادی بر امام هادی(ع) و شیعیان ایشان تنگ شد. پس از آن بود که متوکل به تحریک عدهای مبنی بر تصمیم امام هادی(ع) برای شورش، او را به پایتخت خود، سامرا، فراخواند تا در این شهر نظامی، او را از نزدیک زیر نظر گیرد.
امام هادی(ع) در سامرا زندگی نسبتا آزادی داشت اما برای ارتباط با شیعیانشان ناگزیر به نامهنگاری بودند. این نامهها به وکلایی ارسال میشد که امام هادی(ع) در سرزمینهای مختلف برای اداره امور شیعیان و دریافتِ خُمس بهکار گماشته بود. از مهمترین این وکلا عثمان بن سعید بود که بعدها بهعنوان اولین نایب امام دوازدهمِ شعیان شناخته شد. امام هادی(ع) در سامرا به مناسبتهای مختلف مورد سوءظن و آزار متوکل قرار گرفت. بعد از متوکل، منتصر و مستعین دوران کوتاهی حکومت کردند که نسبتا فشار کمتری به امام هادی(ع) وارد میکردند. سرانجام معتز، بنابر اعتقاد شیعه، دستور مسمومیت امام هادی(ع) را صادر کرد. در جریانِ تشییعِ ایشان بهخاطر ازدحام جمعیت، تابوت آن حضرت به منزلش بازگردانده و همانجا دفن شد. جایی که بعدها پسرشان، امام حسن عسکری(ع) در جوار ایشان دفن شد و «حرم عسکریین» نام گرفت.
جهاد فرهنگی
یکی از اقدامات مهم امام هادی(ع) همچون امامان معصوم دیگر حفظ خط فکری و فرهنگی تشیع و جلوگیری از القائات مخالفان بود و این کار نیاز به تشکیل حوزه علمیه و تدریس فقه و عقائد و اصول و تربیت شاگردان برجسته و فعال داشت. در عصر امام باقر(ع) و امام صادق(ع) به طور عمیق و گسترده به تقویت حوزههای تحصیل و دانش پرداخته شد. سپس، امامان دیگر حتی در شرایط بسیار سخت به نحوی آن را دنبال کردند.
امام هادی(ع) نیز در این راستا، قدمهای بزرگی برداشت و شاگردان برجستهای چون، عبدالعظیم حسنی(ع)، خیران الخادم، ابن سکّیت اهوازی، ابوهاشم جعفری، حسین بن محمد مدائنی، جعفر بن سهیل، اسماعیل بن مهران و ... تربیت کرد. شاگردان برجسته پدر و جدش را دور خود جمع کرد و حوزه علمیه فعال و پرتلاشی در مدینه به وجود آورد که شیخ طوسی نام ۱۸۵ نفر از ایشان را ذکر کرده است.
تجلیل از علما
امام علی النقی(ع) نسبت به علما و پژوهشگران راستین احترام ویژهای قائل بود و دوستانش را به احترام از آنها ترغیب میکرد. آنها را به عنوان برترین انسانها برمیشمرد و میفرمود: «لَوْلا مَنْ یَبْقی بَعْدَ غَیْبَةِ قائمکُمْ مِنَ الْعُلَماءِ الدّاعینَ اِلَیْهِ، والدّالّینَ عَلَیْهِ، وَالذّابّینَ عَنْ دینِهِ بِحُجَجِ اللّهِ والْمُنْقِذینَ لِضُعَفاءِ عِبادِ اللّهِ مِنْ شُبّاکِ اِبْلیس وَ مَرَدتِهِ، وَ مِنْ فِخاخِ النّواصِبِ، لَما بَقِیَ احَدا اِلاّ ارْتَدَّ عَنْ دینِ اللّهِ وَلکِنَّهُمُ الّذینَ یمْسِکُونَ اَزِمّه قُلُوبِ ضُعَفاءِ الشّیعة، کما یُمْسِکَ صاحِبُ السَّفینَةِ سُکّانَها اُولئِک هُمُ الأْفْضَلُونَ عِنْداللّهِ؛ اگر بعد از غیبت قائم ما(ع) نبود وجود علمایى که به سوى او مىخوانند و به وجود او رهنمون مىشوند و با حجتهاى الهى از دین او دفاع مىکنند و بندگان ناتوان خدا را از دامهاى ابلیس و پیروان او مىرهانند، بیگمان همه مردم از دین خدا برمىگشتند».
همنشینی با اهل باطل ممنوع
پیکی از شاگردان و اصحاب برجسته امام هادی(ع) ابوهاشم جعفری است. روزی امام(ع) او را دید و به او فرمود: «چرا تو را همنشین عبدالرحمان ابن یعقوب میبینم؟ ابوهاشم گفت: عبدالرحمان، دایی من است. امام(ع) فرمودند که عبدالرحمان درباره خدا، سخن نادرست میگوید و ذات پاک خدا را به صورت جسم و دارای نشانههای جسم توصیف میکند، یا با او همنشین شو و ما را واگذار و یا با ما باش و او را واگذار».
ابوهاشم گفت: او هرچه میخواهد بگوید، وقتی که من عقیده به گفتارش نداشته باشم، نسبت به من چه زیانی دارد؟ امام(ع) فرمودند که آیا نمیترسی که عذابی بر او فرود آید، تو را نیز فرا گیرد؟ آیا داستان آن شخصی را که خود از یاران موسی(ع) بود و پدرش از اصحاب فرعون بود، نشنیدهای؟ آنجا که وقتی لشگر فرعون (در تعقیب سپاه موسی(ع)) به کنار دریا آمد، آن پسر، از لشگر موسی(ع) جدا شد و نزد پدر رفت تا با نصیحت کردن پدر، او را از فرعونیان جدا کند و به سوی موسی(ع) بیاورد. هنگامی که با پدرش ستیز میکرد و او را به راه هدایت دعوت مینمود، با هم کنار دریا آمدند، ناگهان عذاب الهی فرا رسید و لشگر فرعون غرق شدند. آن پدر و پسر نیز که در کنار لشگر فرعون بودند غرق شدند. از حضرت موسی(ع) سؤال کردند که پدر مستحقّ عذاب بود پسر چرا؟ موسی(ع) فرمود: «هُوَ فی رَحْمَةِ اللّهِ وَلکِنَّ النَّقِمَةُ إذا نَزَلَتْ لم یَکُنْ لَها عَمَّنْ قارَبَ الْمُذْنِبَ دِفاعٌ؛ آن پسر در رحمت خدا بود، ولی وقتی که عذاب فرا رسید، از آنکه نزدیک گناهکار است، نمیتوان دفع کرد».
امنیت اخلاقی از نگاه امام هادی(ع)
در زمینه امنیت اخلاقی روایات اندکی از امام هادی(ع) نقل شده است و آنچه بیشتر در روایات آن امام همام دیده میشود، مباحث اعتقادی و ولایت اهل بیت(ع) است که این امر نشانگر اهمیت این مباحث در سلامت روحی و روانی جامعه و بیانگر این مطلب است که ریشه همه فسادها، دوری مردم از اعتقادات اصیل و ولایت ائمه اطهار(ع) است. نگاهی به روایات آن وجود قدسی میتواند راهگشای مشکلات امروز جامعه باشد.
ترویج فرهنگ ازدواج
از بین بردن عوامل منحرف کننده اجتماعی از یک سو و ترویج فرهنگ ازدواج از سوی دیگر، میتواند نقش مهمی در سلامت جامعه ایفا کند. امام هادی(ع) در یکی از خطبههای عقد ازدواج، پس از حمد و ثنای الهی و تأکید بر اصول اعتقادی فرمود: «اما بعد، خدای سبحان، دامادی (و خویشاوندی سببی) را دستاویز انس دلها و فامیلی همسران قرار داد که با آن، خویشاوندیها را به هم آمیخت و آن را مایه دلسوزی و مهربانی قرار داد که در این نشانههایی است برای عالمان.
خدای سبحان در کتاب خود میفرماید: «و او کسی است که از آب، انسانی آفرید و او را (دارای خویشاوندی) نسبی و سببی قرار داد» و «به افراد بیهمسر قوم خود و غلامان و کنیزان درستکارتان همسر دهید!». همانا فلانی پسر فلانی، کسی است که موقعیت اجتماعی و رفتار او را میشناسید. او مایل است در زندگی شما شریک شود. او دامادی شما را دوست دارد، به خواستگاری دختر شما فلانی دختر فلانی آمده است و چنین و چنان مقدار را مهریه دختر قرار داده است که نقد آن این مقدار است و نسیه آن این مقدار. وساطت ما را برای او بپذیرید و به خواستگار ما همسر دهید، پاسخ نیک دهید و سخن نیک به زبان آورید، من از خدا برای خود و شما و همه مسلمانان مغفرت میطلبم».
یاد مرگ
اگر انسان معاد را فراموش کند و تنها همین زندگی پست بشری را ببیند، هیچ عاملی او را از غرق شدن در ورطه گناهان نگه نمیدارد. یاد مرگ، شیطان و وسوسههایش را دور میکند. اهل بیت(ع) در روایات زیادی این نکته را گوشزد کردهاند و سیره عملی امام هادی(ع) نیز گواه بر این مدعاست.
متوکل در مجلس عیش خود هنگامی که از حضرت امام هادی(ع) خواست شعری بخواند، با اشعاری مواجه شد که امام مرگ را برای او یادآوری کرد و بدین سان مجلس شراب آنان دگرگون شد.
مؤسس حوزه علمیه سامرا
تأسیس حوزه علمیه سامرا با ورود امام هادی و امام حسن عسکری(ع) به این شهر آغاز میشود که امام به صورت حضوری و مکاتبهای به نشر معارف الهی میپرداخت و تعیین وکلا و نمایندگان از طرف ایشان در شهرهای مختلف ایران و عراق و حجاز در حکم گسیل دانشمندان به حوزههای جدید شیعی بود. چنانکه جاسم حسین بنابر اخبار تاریخی مناطق اعزام نمایندگان امام(ع) را به چهار قسمت عمده تقسیم میکند، ناحیه بغداد، مدائن، سواد و کوفه ناحیه بصره و اهواز ناحیه قم و همدان ناحیه حجاز، یمن و مصر، به عنوان نمونه باید به برخی از رویات اشاره کرد که سؤال «محمد بن علی کاشانی» در موضوع توحید و پاسخ امام هادی(ع) رانقل کردهاند و این غیر از ارتباطاتی است که در مورد أخذ وجوهات شرعی انجام میگرفته است.
در مکتب امام هادی(ع) به نکاتی همچون اصالت قرآن، نشر کلام شیعی، نشر فرهنگ دعا و زیارت، برخورد قاطع با دشمن عقیدتی و سیاسی برمیخوریم. امام(ع) در جواب نامهای که از «جبر و تفویض » سؤال شده است، جایگاه قرآن و اصالت آن را این گونه بیان میدارد: «بدانید خدایتان رحمت کند که ما در روایت و اخبار بسیاری که وارد شده، نگریستیم و چنین یافتیم که آنچه همه فرق اسلام که خدا را میشناسند نقل کردهاند از دو گونه خارج نیست یا حق است که باید پذیرفت یا باطل است که باید رد کرد».
ارسال نظر