نتایج استفاده از جدول کارهای روزانه برای کودکان
به گزارش تهران بهشت؛ ترس کودکان از چیزهایی که نمیشناسند و برای آنان در زمره ناشناختهها قرار دارد، شامل هر چیزی میشود؛ از یک سبزی جدید و مشکوک گرفته تا یک تغییر عمده در زندگیشان. متاسفانه کودکان هر روزه با تغییراتی مواجه میشوند که اگر چه یک فرصتی برای رشد آنان است اما در همین حال برای آنان استرسزاست.
تعریف رشد کردن این است که بدن کودکان به طور دائم تغییر میکند. نوزادان و کودکان نوپا، پستانکها، شیشههای شیر، شیر مادران، گهوارهها و جایگاه نوزاد بودن را رها میکنند.معلمان و همکلاسیهای جدید هر ساله میآیند و میروند. آنها اطلاعات و مهارتهای جدید را با سرعت حیرتانگیزی یاد میگیرند، از خواندن و عبور از خیابان گرفته تا فوتبال بازی کردن و راندن دوچرخه.تعداد کمی از کودکان در خانهای همیشگی در طول دوران کودکی خود زندگی میکنند، بیشتر آنها به شهر جدید و محله و مدرسه جدید نقلمکان میکنند؛ و مقدار کمی از این تغییرات در کنترل کودک است.کودکان نیز همانند بسیاری از ما تغییراتی را که در زندگیشان رخ میدهد، اگر برای آنان قابلانتظار و پیشبینی باشد و در برنامه کارهای روزانه آنان قرار داشته باشد، به بهترین شکل ممکن کنترل میکنند.
کارهای روزانه که در برنامه کودک قرار دارند و قابل پیشبینی هستند، منجر به احساس امنیت در کودکان میشود و حس تسلط بر اداره کردن زندگیشان را در آنان بیشتر میکند و به همین ترتیب آنها میتوانند از عهده تغییرهای بزرگتری در زندگی برآیند: مانند تنها به مدرسه رفتن، پرداخت کردن پول خریدهایشان در مغازه یا رفتن به کمپهای شبانه.
تغییرها و رخدادهای غیرقابلپیشبینی (مادر مجبور به رفتن یک مسافرت غیرمنتظره کاری میشود، نقلمکان یک دوست صمیمی یا اتفاقات بزرگتر همانند جدا شدن پدر و مادر یا فوت کردن مادر یا پدربزرگ) بهمرور این احساس تسلط و امنیت را از بین میبرد و منجر به احساس اضطراب و نگرانی در کودک میشود و کودک کمتر قادر به مقابله با فراز و نشیبهای زندگی میشود.
البته مقدار زیادی از تغییرها اجتنابناپذیرند؛ اما به همین دلیل است که ما یک سری کارهای روزانه قابل پیشبینی را به عنوان پایه و اساس زندگی به کودکان پیشنهاد میدهیم؛ تا آنها در موقعیتهایی رشد کنند که هنگام رخ دادن تغییرات بزرگ بتوانند آنها را کنترل کنند.
در حالی که کمک کردن به کودکان برای اینکه احساس امنیت کنند و آماده کردن آنان برای مواجهه با چالشهای جدید و داشتن وظایف گستردهتر، دلیلهای کافی خواهد بود تا دستورالعمل و جدولهای برنامهریزی برای کارهای روزانه را به آنان پیشنهاد دهیم. کارهای روزانه و ساختارها به کودکان آموزش میدهد که چگونه خودشان و پیرامونشان را سودمندانه کنترل کنند.
کودکانی که در خانههای بینظم با وسایل نامرتب زندگی میکنند، هرگز نمیآموزند که اگر همه چیز کمی با برنامهریزی باشد زندگی آسانتر خواهد بود. در خانههایی که هیچ زمانبندی یا مکان خاصی برای نوشتن تکالیف وجود ندارد، کودکان هرگز نمیآموزند که چگونه برای انجام دادن یک کار ناخوشایند بنشینند. کودکانی که در ابتداییترین مراحل مراقبت از خود در کارهای روزانه پیشرفت نمیکنند (مانند نظافت مواد غذایی) به احتمال زیاد برای آنان سخت خواهد بود تا در زمان جوانی از خود مراقبت کنند. جدولهای برنامهریزی کارهای روزانه به ما اجازه میدهد تا عادتهای سودمند را باطنی و درونی سازی کنیم.
آیا ساختارها و دستورالعملهای زیاد احساس خودجوش انجام دادن کارها و خلاقیت ما را تحت تاثیر قرار نمیدهد و کاهش نمیدهد؟
البته که اینطور است اگر بدون حساسیت تحمیل شود. زمانهایی وجود دارد که قوانین لازم است شکسته شوند مانند دیر به رخت خواب رفتن برای دیدن کسوف، یا نشستن ظرف غذا برای بازی جدول کلمات؛ اما حتی خلاقترین هنرمندان هم با استادی در انجمنها در گذشته شروع کردند و اوج بیان خود را در حرفه و شغلشان در محدوده قوانین خاصی پیدا کردند.
هیچ دلیلی ندارد که ساختارها و قوانین آزاردهنده باشند. به آنها به عنوان دوستی نگاه کنید که تعدادی از کارهای روزانه را برای انجام دادن در طول روز پیشنهاد میدهند و زندگی را راحتتر و دلچسبتر میکنند. با جدول مشخص کارهای روزانه، نه تنها کودکانتان در امنیت خواند بود؛ بلکه توانایی این را پیدا میکنند که دستورالعملها را در زندگیشان درونی سازی کنند.
آیا این به این معناست که خردسالان باید از جدول کارهای روزانه در زودترین زمان ممکن استفاده کنند؟
نه! این کودکان هستند که به ما میگویند چه نیازی دارند؛ در هنگام نوزادی، زمانی که آنها گرسنهاند ما به آنها غذا میدهیم، زمانی هم نیاز است پوشک آنها را عوض میکنیم. با گذشت زمان هنگامی که کمی بزرگتر شدند، آنها نخستین قدم از کارای روزانه را یاد میگیرند: ما شبها میخوابیم؛ اما مجبور کردن کودک نوپا به اینکه با برنامه کارهای روزانه ما تطابق پیدا کند، واکنش درستی به نیازهای او نیست. کودک هنوز توانایی ندارد خود را با شما وفق دهد. اگر نیازهای او دیده نشود، او جهان را مکانی میبیند که نیازهایش در آن دیده نمیشود پس نمایشها و حرکاتش را دوباره مرتب میکند و تغییر میدهد تا برای دیده شدنشان تلاش کند.
هر چه خردسالان بزرگتر میشود، کارهای روزانه مخصوص به خود را خواهد داشت و زمانبندی مناسب برای انواع گوناگون کارهایش انتخاب خواهد کرد. بیشتر خردسالان یک الگوی متوسط و قابل پیشبینی انتخاب میکنند. ما میتوانیم با برنامهریزی کردن کارهای روزانه خود حول نیازهای خردسالان، به آنها کمک کنیم. برای نمونه مطمئن شویم هنگامی که ساعت خواب اوست و او در خواب است، همه چیز مرتب باشد. اکثر اوقات ما میتوانیم به کارهای روزانه و طبیعی او راجع به غذا خوردن و خوابیدن با افزایش دادن روال عادی انجام کارهای روزانه پاسخ بدهیم در صورتی که هم برای او و هم برای خانواده موثر واقع شود.
۱.کارهای روزانه قدرت ستیز و کشمکش را بر سر انجام کارها برطرف می کند.
کارهای روزانه قدرت ستیز و کشش را برطرف میکند زیرا شما بر کودکتان ریاست نمیکنید. این فعالیتها (مسواک زدن دندانها، خواب کوتاه عصرگاهی، خاموش کردن تلویزیون در زمان شام) کارهایی است که ما در یک زمان مشخصی از روز انجام میدهیم. دیگر والدین به فرد بدی که مرتب گوشزد میکند و نق میزند تبدیل نمیشوند.
۲.کارهای روزانه در مشارکت کردن به کودک کمک میکند.
کارهای روزانه در مشارکت کردن و همکاری کردن از راه کاهش استرس و اضطراب به کودکان کمک میکند. همه ما میدانیم چه کاری باید انجام دهیم و هیچکس تحت فشار قرار نمیگیرد و پدر و مادر نیز مستبد به نظر نمیرسند.
۳.کارهای روزانه به کودکان کمک میکند تا یاد بگیرند مسئولیت فعالیتهای خودشان را بر عهده بگیرند.
کودکان یاد میگیرند دندانهایشان را مسواک کنند، کولهپشتی خودشان را ببندند و دیگر کارهای شخصی خود را بدون تذکرهای همیشگی انجام دهند. کودکان دوست دارند مسئولیت کارهای خود را بر عهده بگیرند، این حس ریاست و شایستگی آنها را افزایش میدهد. کودکانی که بیشتر احساس استقلال میکنند و مسئولیت خود را میپذیرند، کمتر نیاز به سرکشی و طغیان و مخالفت و مقابله میکنند.
۴.کودکان مفهوم چشمبهراه بودن و انتظار کشیدن را برای چیزها و کارهایی که از آنها لذت میبرند، یاد میگیرند.
شاید کودک شما بخواهد اکنون به زمینبازی برود اما باید یاد بگیرد ما همیشه بعدازظهرها به زمینبازی میرویم؛ پس او میتواند منتظر بعدازظهر بماند.
۵.کارهای روزانه منظم به کودکان کمک میکند یک برنامه زمانبندیشده را داشته باشند.
کارهای روزمره منظم به کودکان کمک میکند یک برنامه زمانبندیشده را بگذرانند بنابراین آنها شبها راحتتر به خواب میروند.
۶.کارهای روزانه کمک میکند پدر و مادر لحظههای ارتباطی گرانبهایی را بسازند.
همه ما میدانیم برای ارتباط برقرار کردن با کودکمان هر روزه چه چیزی نیاز داریم؛ اما زمانی که تمرکز ما بر این است که کودکمان را بر اساس برنامه خواباش به رختخواب بفرستیم، فرصتهای ارتباط برقرار کردن با او را از دست میدهیم. اگر ما ارتباط کوچکی در کارهای روزانه آنها قرار دهیم، این ارتباط برای آنها به یک عادت روزانه تبدیل میشود. تلاش کنید هر صبح هنگامی که هر یک از کودکانتان را میبینید، او را در آغوش بکشید تا برای او به یک عادت تبدیل شود.
«من تو را با آن چشمهای طوسی زیبا دیدم که عاشقشان هستم» یا او را هنگامی که پس از دوش گرفتن خشک میکنید، با نامی خاص خطاب کنید و حرف بزنید: «بگذار دماغت را خشک کنم، ساق پایت را، زانویت را، ران، شکم و …» بیان این احساسات روند کار کردن شما را کند میکند و شما و فرزندتان را با یکدیگر پیوند میدهد. اگر این کار را فقط به عنوان یک بخش از کار روزانه همیشگی انجام دهید، موجب آسایش خاطر و به خوبی ارتباط گرفتن و همکاری میشود.
۷.کارهای روزانه به پدرها و مادرها کمک میکند در انتظارات خود از فرزندان پایدار میمانند.
اگر بر سر همه چیز دعوا باشد، پدر و مادرها دیگر بر روی «بایدها» پافشاری نمیکنند و کودکان را رها میکنند: تلویزیون بیشتر، چشمپوشی از مسواک زدن دندانها برای امشب و… با یک برنامه از کارهای روزانه، بیشتر احتمال دارد پدر و مادرها به بایدهای سلامتی هر عضو خانواده پافشاری کنند. در نتیجه: در یک خانواده با عادتهای روزانه سالم همه چیز به راحتی پیش میرود.
ارسال نظر