چرا شب چهارم محرم را هم به نام «حر بن یزید ریاحی» و هم «دو طفلان حضرت زینب (س)» میشناسند؟
به گزارش تهران بهشت؛ هر یک از شبهای محرم به نام یکی از شهدا، شخصیتها و یا وقایعی مرتبط با جریان کربلا نام گذاری شده است. نام گذاری این شبها با گذشت زمان صورت گرفته و علت خاصی ندارد. این کار از طرف مداحان و ذاکران اهل بیت و بر اساس جایگاه شهیدان کربلا، نزدیکی هر یک از آنها به نقطه وحدت بخش کربلا یعنی امام حسین (ع) و هم آهنگی شور و التهاب مراسم و روضه آنان با مرکز شور آفرین شب عاشورا صورت گرفته است.
حر بن یزید ریاحی
شب چهارم عزاداری محرم اختصاص به یکی از شهیدان سربلند کربلا یعنی حربن یزید ریاحی دارد. البته این شب را به فرزندان حضرت زینب (س) نیز منسوب کرده اند. حر الگوی توبه و حقیقت جویی است، او در آغاز برخورد با امام حسین (ع) چنین جایگاه وارستهای نداشت و به گفته خودش مأمور بود و معذور! اما ادب و تواضع حر در مقابل سالار شهیدان، سبب رهایی او شد. حر با ژرف بینی، حق را بر باطل ترجیح داد و پیشانی پشیمانی بر سجده گاه توبه فرود آورد. حر، جذابترین الگوی توبه برای خطاکاران است.
حر بن یزید ریاحی است که در ابتدا به درخواست ابن زیاد برای جنگ با امام حسین (ع) فراخوانده شده بود، اما در هنگام عزیمت به سمت سپاه امام حسین (ع) ندای درونی شنید که سبب شد تصمیم خود را برای جنگ با حسین بن علی تغییر دهد. عبیدالله بن زیاد در روزی که از حرکت امام حسین (ع) به سمت کوفه آگاه شد، حر بن زیاد ریاحی را که یکی از بزرگان و رییس قبیله خود در کوفه بود را به فرماندهی سپاهی که در حدود هزار نفر جنگجوی سواره داشت منصوب کرد و برای جنگ با امام حسین (ع) رهسپار اردوگاه عمر بن سعد کرد.
عمر که دستور داشت امام حسین (ع) را به قتل برساند در نزدیکی سپاهیان امام، اردوگاه خویش را برپا نهاد و سربازان خود را برای جنگ در دهمین روز محرم آماده میکرد؛ و او در آخرین لحظات که میخواست با حسین بن علی (ع) وارد جنگ شود از تصمیم خود صرف نظر کرد و به بهانه آب دادن به اسب خود از اردوگاه عمر بن سعد که فرمانده سپاه ابن زیاد در کربلا بود خارج شد و به سرعت به نزد امام حسین (ع) و یاران باوفای آن حضرت رفت و با حفظ ادب و احترام در برابر پروردگار جهانیان توبه کرد و به سپاه حسین بن علی (ع) پیوست.
دو طفلان حضرت زینب (س)
حضرت زینب کبری (س) در حماسه عاشورا دوشادوش برادر حرکت کرده و لحظهای از ایثار و فداکاری باز نایستاد. آن بانوی گرامی در سفر کربلا دو یادگار از همسرش عبداللّه بن جعفر به نامهای عون و محمد به همراه داشت که هر دو در رکاب امام حسین (ع) به شهادت رسیدند. هنگامی که عبدالله فهمید که سفر امام حسین (ع) به کربلا قطعی است، دو پسرش عون و محمد را را برای کمک به مادرشان به همراه قافله امام حسین (ع) روانه کرد و به آنان سفارش کرد که اگر جنگی پیش آمد، از امام حسین (ع) حمایت و دفاع کنند.
آن دو هنگام خروج امام از مکه به سوی کربلا به آن حضرت پیوستند و نامه پدر خود عبدالله را که در آن از امام (ع) خواسته بود از این سفر منصرف شود به وی رساندند. نقل است که زینب کبری (س)، دو فرزند خود را مهیای نبرد کرد و به آنها تعلیم داد که اگر با امتناع آن حضرت مواجه شدید، کما اینکه آن مظلوم حتی غلام خود را از قتال بر حذر میداشت، دائی خود را به مادرش حضرت فاطمه (س) قسم دهید تا اجازه میدان رفتن بگیرید .
محمد یکی از پسران حضرت زینب (س) در روز عاشورا وقتی به میدان مبارزه شتافت، چنین رجز خواند: «به خدا شکایت میکنم از کردار گروهی که کورکورانه به سوی هلاکت میروند؛ همانها که نشانههای قرآن را دگرگون و بیان محکم تنزیل را تغییر دادهاند؛ و کفر و طغیان و سرکشی را آشکار ساختند».
عون فرزند دیگر حضرت زینب کبری (س) در روز عاشورا بعد از شهادت برادرش محمد، عازم میدان جهاد شد و در هنگام جنگیدن این رجز را خواند: «اگر مرا نمیشناسید، من پسر جعفر طیار هستم که از روی صدق شهید شد و در بهشت نورانی است؛ با بال سبز در بهشت پرواز میکند و همین شرافت مرا، در محشر کافی است».
ارسال نظر