جایگاه نگرش سیستمی در مدیریت صنایع

تهران بهشت: مدیریت صنایع عرصهای پویا، رقابت محور و فرصت ساز برای کشورمان محسوب میشود. هر گاه ثوابت و مولفههای کلان حوزه مدیریت صنایع به درستی تعریف شود، قطعا مولفههای متغیر نیز قابل تنظیم و بازیابی خواهد بود، اما زمانی که مولفههای کلان مدیریت صنایع در تعارض با اصول و مبانی مدیریت کاربردی در این عرصه تعریف و تصدیق شود، قطعا مولفههای خرد و متغیر نیز جایگاه و اصالت خود را در ساختار از دست خواهند داد.
پس در مدیریت صنایع، نیاز به ساختاری داریم که در آن مولفههای کلان و خرد در همپوشانی با یکدیگر تعریف شود.
نگرش سیستمی در تبلور مطلوب و موثر مدیریت صنعتی کشور نقش مهمی ایفا میکند. باید تصریح کرد که نگرش سیستمی، تنها قالب و مدل نظارتی-مدیریتی است که امکان تبلور ظرفیتهای بالقوه و بالفعل را در عرصه صنایع سبک و سنگین مهیا میسازد. در این میان، با یک سلسله بایستهها و پیش شرطها مواجه هستیم.
نگرش سیستمی (System Approach) در یک تعریف ساده، مدلی است که به ما امکان شناخت نیروها و متغیرهای کلان و خرد را در یک سازمان یا مجموعه خواهد داد. فراتر از آن، در نگرش سیستمی، ما محیط خارجی و داخلی را به خوبی شناخته و نسبت میان این دو را بر اساس تقاضا و نیاز تنظیم میکنیم.
زمانی که ارتباط "نگرش سیستمی"با "مدیریت صنعتی کشور"مطرح میشود، موضوع جنبه عملیاتیتر و مصداقی تری پیدا خواهد کرد. مدیریت صنعتی طبیعتا با مبانی و اصول مهندسی برای بهبود و ارتقای زیرساختهای صنعتی و تنظیم و تسریع فرآیندهای صنعتی سروکار دارد. اما سوال اصلی اینجاست که آیا مدیریت فرآیندهای صنعتی بدون اتخاذ یک نگاه "جامع نگر". " انعطاف پذیر"امکان پذیر خواهد بود یا خیر؟ پاسخ این سوال قطعا مثبت نیست!
ما اکنون از تبلور مدیریت صنعتی در سایه نگرش سیستمی سخن میگوییم و بر این باور هستیم که هرگاه بتوان این دو متغیر را به خوبی شناخته و آنها را در ارتباط مستقیم با یکدیگر تعریف کنیم، قادر به کسب بسیاری از فرصتهای احصاء نشده درعرصه مدیریت صنعتی و حضور موثردر صحنههای بین المللی خواهیم بود.
انتهای پیام/
ارسال نظر