ترس غرب از اقتصاد چین بیش از روسیه است
چین به دنبال افزایش تجارت با جهان است تا راه های ورود به اروپا را از طریق دریا و زمین به تکثر برساند. در قدیم، چین فقط از دریا برای رساندن کالای خود به کشورهای انگلیسی زبان استفاده می کرد

تهران بهشت؛ دریا هم در کنترل و اختیار این کشورها بود چون کشورهای اروپایی اکثراً دریانورد بودند. به نحوی که دریا و اغلب تنگه های دریایی مهم دنیا در اختیار غربیها بود و توسط انگلیسی ها و آمریکایی ها اداره می شد. وقتی چین می خواست اموالش را بفروشد، مجبور بود با قیمتی که غربی ها میخواستند؛ بفروشد و همه امور تحت کنترل آنها بود. یعنی اگر کشوری می خواست اجناسش را بفروشد باید طبق قیمتی که آنها تعیین می کردند؛ می فروخت وگرنه در دریا جلوی آنها را می گرفتند.
چین امروز به دنبال تنوع بخشیدن به راه ها است. چند راه مدنظر است که یک راه چین، پاکستان و افغانستان است یعنی آسیای میانه و به سمت آذربایجان، بعد به اروپا می رسد. یک راه دیگر هم راه ابریشم که از طریق چین، هند و ایران است و به بندر چابهار و بعد قزاقستان، آذربایجان و دریای سیاه می رسد.
یک راه هم از روسیه انجام می شود. بین ایران و پاکستان کمی رقابت وجود دارد مثلاً پاکستانی ها دوست دارند که راهشان از چین و بندر گواتر باشد و افغانستان می خواهد به سمت آسیای میانه برود. هندی ها دوست دارند مسیرشان از چین، هند و ایران یعنی همان راه چابهار باشد و از ایران به سمت آذربایجان، گرجستان و به سمت روسیه و اروپا بروند.
این تنوعبخشی، راهکار چین است و برای اینکه محصولات خود را به سراسر جهان بفرستد روی موضوع حمل و نقل، سرمایهگذاری میکند. چین به کشورهای دیگر وام میدهد تا خطوط راهآهن شان را اصلاح کنند یا حتی گاهی اوقات کمک می کنند که خط آهن را ایجاد کنند. کریدور هایی که چین در جهان دنبال می کند؛ بیشتر پیرو مباحث اقتصادی است. چین کار جالب دیگری هم در راستای پیشرفت اقتصاد انجام می دهد. آن هم این است که در کشورهای غربی، شهرهای چینی می سازد به اسم china town.
حال اینکه، کریدوری به اسم چین، ایران و قزاقستان ایجاد شده است. به دلیل اینکه ایران از نظر استراتژیک و مسائل نظامی قدرتمند و بسیار دقیق است البته چین دنبال یاران نظامی می گردد اما نمی خواهد خودش نظامی باشد و مثل روسیه برای قدرت نظامی مشهور شود بلکه بیشتر قدرت اقتصادی و شهرت در آن برایش مهم است.
چین برای اینکه از نظر تجاری پیشرفت کند؛ میخواهد کریدورهایی را غیر از مسیر دریا داشته باشد تا کالاهای خود را راحت و روان به اروپا صادر کند. چراکه با توسعه راه ها، تجارت نیز توسعه می یابد و وقتی تجارت توسعه پیدا کند طبیعتا دست چین هم بازتر میشود. به همین دلیل بنادری در تمام کشورهای دنیا اجاره می کند و از طریق پرداخت وام های ۲۰ تا ۳۰ ساله به آن کشورها، مدیریت آن بنادر را در اختیار میگیرد.
بهرحال طبیعی است؛ هر جا که روند صادرات به حالت کریدور اجرا شود یعنی از آن کشورها اجناس و وسایل مورد نیاز به کشورهای هم پیمان کریدور می رسد مثلاً روسیه و اوکراین ذرت جهان را تا حد زیادی تامین می کردند و حالا در شرایط جنگی که دارند، هند جایگزین می شود. هندی ها مجبورند زیادتر کاشت گندم داشته باشند تا ذرت به دنیا صادر کنند. طبیعی است که وقتی خط آهن، شوسه خط دریایی یا خط ترکیبی وجود داشته باشد؛ همه کشورهای در مسیر از آن نفع می برند. منطقه سین کیانگ یا شین جیانگ هم از قدیم در مسیر شاهراه ابریشم بوده و الان هم ماموریت بازرگانی ویژهای در ساختار این کریدور دارد.این منطقه بیشتر به منطقه ایغورها که مسلمان نشینند، شهرت دارد. در زمان گذشته به خاطر وجود جاده ابریشم بازرگانان زیادی از طریق زمینی از ایران، هند، پاکستان به مغولستان میرفتند. آنجا ساکن و ترکیب شده و ازدواج می کردند و مسلمان بودن را برای آنها به ارمغان می آوردند.
این کریدور همان راه ابریشم قدیم است که احیا می شود. این، همان راه ابریشمی است که در فیلمها هم نشان می دهد و کشورهای گرجستان، قزاقستان، ایران، پاکستان و چین را به هم متصل می کند.
مسئله حسادت غرب به چین را نباید از قلم انداخت. آنها با هجمه رسانه ای و پروپاگاندایی که ایجاد می کنند قصد انحراف افکار عمومی را دارند. غربیها اصلاً نمی توانند ببینند که کشوری آسیایی که زمان های گذشته جزو مستعمراتشان بوده، حالا بخواهد احیا شود. اصلاً دوست ندارند که چین پیشرفت آنچنانی داشته باشد بنابراین طبیعی است که کشورهای غربی از هر روشی استفاده کنند تا این قضیه به ثمر نرسد.
فضایی که ایجاد شده در واقع کار تبلیغات غربی است. اگر غربی ها خیلی دلشان به حال مسلمان ها می سوزد جلوی تهاجم عربستان سعودی به یمن را میگرفتند. جنگ ایران و عراق را اجازه نمی دادند که انجام شود. پس خیلی دلشان برای این مناطق نمی سوزد. آنها فقط منافع خودشان را در نظر می گیرند و از تبلیغات استفاده میکنند. خاورمیانهایها به پیشرفت غرب حساسند و این عقبه فکری در خاورمیانه وجود دارد. عربستان تحت تاثیر حرف های غربی هاست و آن را منعکس می کند. قصدشان ترساندن مردم از چین و ایجاد ذهنیت منفی درباره مسئله ایغورها و مسلمان هاست. قصدشان این است فضایی غالب شود که مثلاً اگر جنس چینی وارد شود؛ مردم نخرند و بر اساس ترویج اعتقادشان بگویند که همدینیها و مسلمانها اذیت میشوند، پس ما کالای آنها را خریداری نمی کنیم و از این طریق می خواهند این اقتصاد را تضعیف کنند و همه اینها بر اثر ترس اقتصادی و حسادتشان است.
آمریکا میزان ترسش از روسها خیلی کمتر از ترسی است که از چین دارد چون بنای اقتصاد غرب بر روی سرمایهداری و تجارت است و چین قصد دارد تجارت خود را بیشتر گسترش دهد و این موضوع آنها را ناراحت میکند. اما غربی ها از مسکو نمی ترسند چون اعتقادشان این است که نهایتاً روسیه قدرت نظامی دارد و قوه نظامی را می توان تخلیه کرد.
احمد بخشایش اردستانی- نماینده سابق مجلس شورای اسلامی و استاد دانشکده علوم سیاسی و تربیت معلم
ارسال نظر