دلایلی برای عذرخواهی مسئولان با نگاهی به اندیشه امیرالمؤمنین(ع)
تهران بهشت ؛بیادبی، بینزاکتی، همدردی نکردن با مردم، داغ دل مردم را تازهتر کردن، نام مسئول داشتن اما بیمسئولیتی کردن و … در همه فرهنگها مذموم اما در اسلام گناه شمرده است.
به گزارش تهران بهشت؛ روز گذشته رسانههای داخلی و خارجی پر بود از سؤالی که یکی از مسئولان کشور مطرح کرده بود؛ او گفته بود: « چرا باید عذرخواهی کنم؟ » اما به راستی در حکومت اسلامی چرا یک مسئول باید عذرخواهی کند؟
برای پاسخ به اندیشه امام على(ع) رجوع میکنیم که میفرمایند: حکومت طعمهاى نیست که دولتمردان بدان طمع ورزند؛ بلکه امانتى است در دست آنان. اشعث بن قیس که در دوران حکومت خلیفه سوم، استاندار آذربایجان بود، حکومت را به معناى رایج عصر خود، یعنى خود محورى و خودکامگى مىپنداشت؛ از این رو امام بدو نوشت: «کارى که به عهده تو است طعمه تو نیست، بلکه بر گردنت امانتى است. آن که تو را بدان گمارده، نگهبانى امانت را به عهدهات گذارده. تو را نرسد که آنچه خواهى به رعیت فرمایى و بىدستورى به کارى دشوار درآیى. در دست تو مالى از مالهاى خداست عزوجل و تو آن را خزانه دارى تا آن را به من بسپارى. امیدوارم براى تو بدترین والیان نباشم. والسلام.
امام على(ع) به کارگزاران خود خاطرنشان میکنند: «پس خود داد مردم را بدهید و در معاشرت با آنان انصاف را فرو مگذارید و براى برآوردن نیازهایشان، حوصله به خرج دهید. شما خازنان رعیت هستید و وکیلان امت و سفیران امامان.
امام والیان را نه فقط به انصاف با مردم بلکه به خوشرفتارى و مهرورزى سفارش بسیار فرموده است، چنان که به مالک اشتر نیز مینویسد: «مهربانى به رعیت و دوست داشتن آنها و لطف در حق ایشان را شعار دل خود ساز. چونان حیوانى درنده مباش که خوردنشان را غنیمت شمارى، زیرا آنان دو گروهند؛ یا همکیشان تو هستند یا همانند تو در آفرینش …
کارگزارى در دولت علوى با توجه به اهداف بلند و انسانساز دولت، قبل از تخصص نیازمند تعهد و خودسازى است؛ هرچند تنظیم دقیق وظایف و حقوق کارگزاران و نظارت بر عملکرد آنان از سیاستهاى مهم دولت علوى بوده است. آنکه خود را پیشواى مردم میسازد، پیش از تعلیم دیگرى باید به ادب کردن خویش پردازد و پیش از آن که به گفتار تعلیم فرماید باید به کردار ادب نماید و آن که خود را تعلیم دهد و ادب اندوزد، شایستهتر به تعظیم است از آن که دیگرى را تعلیم دهد و ادب آموزد.
کارگزار نظام اسلامی، نمیتواند خود را جدا بافته از دیگران بداند و غم خوار مردم نباشد. مسئولیت دولت مردان، در قبال مشکلات و دردهای آحاد جامعه، سنگین و طاقت فرساست. همدردی پیامبر(ص) و احساس مسئولیت ایشان درباره سرنوشت مردم به قدری بود که گاهی از شدت اندوه و غم در آستانه مرگ قرار میگرفتند؛ به طوری که قرآن مجید به ایشان دلداری میدهد و میفرماید: ای رسول گرامی! از این که میبینی مردم به راه حق نمیگرایند و ایمان نمیآورند، از شدت غصه، جان خود را از دست میدهی. (کهف. آیه ۶).
پیشوای عدالت خواهان و رهبران آزادگان، امام علی(ع) لحظهای آرام و قرار نداشت و هرگز خود را آسوده و بیمسئولیت نمیدانست. احساس مسئولیت آن حضرت در اداره امور، تنها در حد ابراز احساسات و عواطف نبود بلکه بیدرنگ اقدام میکرد و مقابل ظلم و ستم میایستاد و به جبران مافات میپرداخت. گاهی از عملکرد نادرست کارگزاری، جانش به درد میآمد و اشک از دیدگانش روان میشد و میگفت: خدایا! تو شاهد باش بر من و این جماعت. من در حکومت به آنان دستور ستم بر مردم و ترک حق تو را ندادهام. ایشان وقتی شکایت سوده همدانی را از یکی از حاکمان شنید، بیدرنگ اقدام و او را از مسند قدرت برکنار کردند.
در دلیل عذرخواهی فردی که در یک حکومت اسلامی مسئولیت را میپذیرد اما هیچ پیشینه ذهنی از فلسفه مسئولیت در اندیشه حضرت علی(ع) ندارد همینها بس، ما را به خیر شما امیدی نیست داغ دل تازه نکنید کافیست./ ایکنا
ارسال نظر