خبرنگار خوب خبرنگار مرده است!
تهران بهشت؛سفر ابدی دو خبرنگار جوان ایرنا و ایسنا جدا از اندوه بسیاری که در پی دارد یادآور اجحاف و کوتاهیهای چندین سال رفته درباره خبرنگاران و بیتوجهی به جایگاه و شخصیت آنهاست.
به گزارش تهران بهشت؛ خبر تلخ است و غیرمنتظره. نه آدمهای پا به سن گذاشتهای هستند که بگویی عمرشان را کرده بودند و اینطوری خودت را تسلی بدهی و نه مرگ بر اثر ابتلا به کروناست که این روزها به شنیدن اسامی قربانیان آن عادت کردهایم تا شانه بالا بیندازیم و بگوییم عمرشان به دنیا نبود. دو خبرنگار جوان پر از امید و نشاط به زندگی همینطور یک دفعه بروند و آن هم بر اثر واژگونی اتوبوسی که میتوانست با اندکی تدبیر به مقصد برسد و به سوی مرگ نرود.
در حوصله شمایان و حقیر نیست که از مسببان و دلایل این حادثه بنویسم و حرفهای بینتیجه هزاران بار گفته بگویم و در نهایت خدنگنوشته این قلم، از دورترین نقطه خیمه خمیازه بیخیالی مسئولان بگذرد که به قول خواجه عبدالله انصاری؛ «در خانه اگر کس است یک حرف بس است.»
جمهوری اسلامی یک جمهوری مضاعف است یعنی هم جمهوری است و هم چون قرار است اسلامی باشد باز هم جمهوری است و در نتیجه جمهوری در جمهوری است. یعنی اسلام دین احترام به انسان و مردم و حقالناس است و این یعنی همسویی با همان دموکراسی. پس چگونه است که در این دموکراسی، اهالی رکن چهارم آن یعنی اهالی رسانه، کمترین بهرهمندی مادی و معنوی را نسبت به دیگر مشاغل دارند و کمتر شغلی در کشور است که این اندازه از بیثباتی و تهدیدهای مختلف معیشتی و جانی آکنده باشد؟
آقای رئیسجمهوری محترم! تسلیت و توجه شما به این حادثه در جای خود مشکور و سعیتان مقبول. اما آیا در این هشت سال رفته رو به پایان دولت محترم حضرتعالی و دولتهای قبل یک بار به این اندیشیده شده که چرا خبرنگاران همه خبرنویس شدهاند و مشکلات مختلف امانشان نمیدهند تا به وظیفه اصلی خود بپردازند، بماند که خیلی از آنها در همین لحظه بیکارند یا لاجرم رو به کارهای دیگری آوردهاند که در استعدادشان نیست.
چهل سال است در حال دستوپنجه نرم کردن با دشمنان مختلف هستیم از روانیهایی چون ترامپ و صدام و سایر قلدرهای غربی گرفته تا برخی از آقازادههای افعی شده که کسی جرئت بالای چشمت ابروست گفتن را به آنها ندارد. چهل سال است داریم ایراد میگیریم که امریکای جهانخوار با کشتن سرخپوستان و استثمار سیاهپوستان پا روی حقوق بشر گذاشته و مدام مثل «سرخپوست خوب سرخپوست مرده است» را لقلقه زبان و شاهد بیان کردهایم بی آنکه خودمان متوجه باشیم که با بیتوجهی به اهالی رکن چهارم دموکراسی همین رفتار را با پیشتازان عرصه خبر داشتهایم. درست است؛ حالا این خبرنگار مرده است که خبرنگار خوبی است چون نه دیگر مزاحم تکان خوردن آب در دل برخی از مسئولان بیمسئولیت است و نه نگران وضع زندگی خود و استرسهای مکرر و حرف و حدیثهای حاشیه آن. بماند که شاهکارها در این زمینه بسیارند و یکی برای شاهد مثال انهدام انجمن صنفی مطبوعات به عنوان حافظ منافع مادی و معنوی خبرنگاران به دلیل سیاسیکاری و سوءاستفاده برخی از اعضا و در واقع حذف صورت مسئله به جای حل آن بود.
راستی مسئولانی که علاقهِ عاشقانه به ارائه آمار و بیلان کاری دارید، تاکنون به آمار پایین میانگین سنی زندگی خبرنگاران کشورمان و قیاس آن با سایر کشورها توجه کردهاید؟
به حساب خود برسیم قبل از آنکه به حسابمان برسند./ ایکنا
ارسال نظر