به انگیزه شب آرزوها و مروری بر مسئولیت اجتماعی انسان بودن
تهران بهشت؛در شب آرزوها برای خودمان از درگاه خداوند طلب انسانیت کنیم، از معبود بخواهیم که مسیر عملکردمان را ذرهای از شاهراه انسانیت دور نکند تا هم به بیراهه نرویم و هم مشعلدار شبهای تاریک آرزومندان باشیم. «اهدِنَا الصِّراطَ المُستَقِیمَ» ذکر شب آرزوهایمان باد.
به گزارش تهران بهشت، امشب اولین پنجشنبه ماه رجب است که لیله الرغائب و یا شب آرزوها نامیده میشود. شبی که مسلمانان با امیدی بیش از پیش رو به درگاه پروردگار برده و ضمن استغفار، حوایج قلبی خود را عرضه میدارند. اگر آرزوها متوجه ارزشهای والای انسانی باشد، یا جنبه مردمی و اجتماعی پیدا کند و در مسیر تکامل و پیشرفت واقعی انسانها و درجات کمال قرار گیرد و انسان را به تلاش و کوشش بیشتر وادارد، نشانه کمال انسان است اما گاهی انسانها با گم کردن اهداف زندگی دل به آرزوهایی میبندند که راه به جایی نمیبرد و هدف مثبتی را دنبال نمیکند. گاهی نیز زیادهخواهیها انسان را به اسارت خود درآورده و آرزوها به عاملی برای لذت نبردن از داشتهها و روزهای عمر آدمی بدل میشود.
بسیاری از آرزوها را باید به حکمت خداوند سپارد و به تقدیری که نگاشته شده است امید داشت اما آرزوی برخی افراد وابسته به عملکرد امروز و فردای ماست. عملکرد هر یک از ما در نقش و جایگاه اجتماعی، میتواند در به ثمر رسیدن آرزوی فرد دیگری تأثیرگذار باشد. کوچک و بزرگ بودن آرزوها تفاوتی ندارد، گاهی برداشتن یک قدم کوچک، بزرگترین آرزوها را برآورده میکند و گاهی سبب ویرانی کاخ آرزوهای انسان دیگری میشود.
گاهی سالها برای به ثمر رسیدن آرزوهایمان تلاش میکنیم و رو به درگاه الهی برای استجابت میبریم اما غافل از آنیم که عملکرد ما مانع تحقق آرزوهای کوچک و بزرگ سایرین شده است. فراموش میکنیم که قرار بود دستگیری کنیم تا دستگیرمان باشند.
آرزوی همه ایرانیان، سرافرازی ایران اسلامی است؛ ایرانی که برای آنچه امروز دارد هزینه کرده و امنیت آن حاصل خون جوانان دلیر این سرزمین است. مادران و پدران بسیاری آرزوهای خود برای فرزندانشان را قربانی حفظ خاک وطن کردند و امروز وظیفه مسئولان است که با دلسوزی و مدیریت، پاسدار آرزوهای مادران و پدران شهدا باشند. فرزندی که هرگز پدر را ندید و نوازشگری او را تجربه نکرد، تازه عروسی که خیلی زود همسر شهید شد و بار زندگی را به تنهایی به دوش کشید، امروز دل خوش به آزادی و استقلال خاک وطن است. کمکاری و منفعتطلبی امروز برخی از مسئولان، آتشی بر خرمن آرزوهای آنان است.
امروز کم نیستند جوانانی که کمر همت به کسب دانش و فناوری بستهاند. آرزوهای فراوانی در سر دارند و برای آن تلاش میکنند اما نیاز به حمایت و همراهی دارند. جوانان نخبهای که تشنه آموختن و تجربه هستند، هر چند که دل در گرو وطن داشته باشند در صورت بیمهری و دیده نشدن، برای بنای کاخ آرزوهای خود به دیار دیگری میروند.
با سخت شدن شرایط زندگی، افزایش فارغالتحصیلان دانشگاهی و کمبود فرصتهای شغلی، دستیابی به اشتغال و تأمین مالی جوانان به یکی از آرزوهای دست نیافتنی برخی از آنان تبدیل شده است. آرزویی که با شایستهسالاری، مدیریت بهینه و اعتماد به جوانان میتواند به حقیقت تبدیل شود اما برخی رانتها و نامدیریتیها مانع تحقق آن میشود.

امروز بسیاری از دختران و پسران جوان به سن تجرد قطعی رسیدهاند و موفق به تشکیل خانواده نشدهاند. داشتن همسر و فرزند و تشکیل خانواده به آرزوی بسیاری از جوانان این سرزمین بدل شده است. مشکلات اقتصادی ناشی از سوء مدیریتها از یک سو و سنتهای دست و پاگیر برخی خانوادهها از سوی دیگر، سبب بر باد رفتگی آرزوهای طبیعی و دست یافتنی روزهای نه چندان دور جوانان شده است. آرزوهایی که به راحتی میتواند رخت حقیقت بر تن بپوشند، به دلیل عملکرد برخی مسئولان و حتی خانوادهها سالها به تعویق میافتد و گاهی هرگز محقق نمیشود و دود آرزوی خاکستر شده با آسیبهایی که به دنبال دارد، بخش وسیعی از افراد اجتماع را کور میکند. این در حالی است که خانوادهها با کم کردن توقعات، خیران با دیدن و یاری رساندن به جوانان و مسئولان با خدمت واقعی و ارائه تسهیلات و ایجاد ساز و کارهای حمایتی میتوانند به بهبود این روند کمک کنند.
آرزوی سلامتی و انصاف جامعه پزشکیچشم گریان بسیاری از خانوادهها دوخته به دهان پزشکان است تا مجدداً از عافیت خبر دهند.
بازگشت سلامتی عزیزان و پوشیدن رخت سلامتی آرزویی است که پس از حکمت الهی خداوند مهربان؛ به انصاف و عملکرد آدمیان بسته است؛ آنجا که شرط معالجه پرداخت هزینههای گزاف بیمارستانها باشد یا حرص و طمع برای کسب سود بیشتر عامل ارائه داروی تقلبی، سررشته آرزوهای یک خانواده به دست باد سپرده میشود.
دختران و پسران خردسالی که تاکنون تجربهای از آغوش پدر و مادر ندارند، میتوانند سررشته تحقق آرزوهایشان را به دستهای مهربان زوجینی دهند که در حسرت فرزندآوری هستند اما گاهی فرهنگهایی که از سر بدفرهنگی شکل گرفته و قوانینی که به درستی نوشته نشده است، مانع وصال کودکان بیگناه به آرزوی داشتن خانواده میشود.
چه چشمانی که تا صبح بر بستر فرزند بیدار ماندند و امروز در کهنسالی به در دوخته شدهاند تا شاید کودک دیروز، مادر و پدر پیر امروز خود را به یاد بیاورد و سراغی از آنان گیرد. چشمانی که در سرای سالمندان آرزویی جز دیدن دوباره فرزندانشان ندارند.
در این روزهای کرونایی، بسیاری از خانوادهها منبع درآمد خود را از دست دادهاند و با مشکلات اقتصادی مواجه هستند؛ برخی اعضای خانواده خود را در بستر بیماری میبینند و یا کرونا عزیزان آنان را خفتگان خاک کرده است. این روزها آرزوی همه مردم محو شدن این ویروس از کره خاکی است اما چه بسیارند افرادی که بیتفاوت به مشکلات هموطنان خود ناقض موارد بهداشتی میشوند و به شیوع کرونا دامن میزنند. به عبارتی عدهای عزاداران ساکت و خاموش کرونا هستند؛ هم عزیز از دست دادهاند و هم عزیزشان نانآور زندگی بوده است. عدهای دیگر خودخواهی و آرزومداریهای بیهوده رهایشان نکرده است؛ خیابان و پاساژگردیهای غیرضرور عادت زیستشان است حتی در ایام کرونا!
آرزوها همیشه بزرگ نیستند، گاهی از شدت کوچک بودن دیده نمیشوند. گاهی آنقدر کوچک میشوند که گمان میکنیم ارزش برآورده شدن ندارند، غافل از اینکه تمام یک کودک را میتواند ناتمام بگذارد. خوردن یک وعده غذای گرم. پوشیدن یک لباس تمیز، تجربه یک بار رفتن به شهربازی، داشتن لوازم التحریر، همبازی شدن با یک عروسک و … گاهی تمام دنیای آرزوهای یک کودک را شکل میدهد. کودکی که کاشانهای ندارد و زیر سقف آسمان روزها و شبها را سپری میکند. در این میان من و تو گاهی آنقدر سرگرم روزمرگی و تحقق آرزوهای خود میشویم که او را فراموش میکنیم؛ حتی مسئولیت اجتماعی را هم فراموش میکنیم و در دایره متهمان قرار میگیریم.
این قصه پر غصه سر دراز دارد اما مجال سخن کوتاه است و گرههایی که به دست مسئولان، شهروندان و خیران باز میشود بسیار؛ گرههایی که به شرط انسانیت و درک حقیقت جایگاه انسان به عنوان اشرف مخلوقات بسیار آسان گشوده میشود. در جامعهای که شهروندان و مسئولان پا به پای هم به مسئولیتهایشان عمل کنند، آرزوهای بسیاری برآورده میشود اما امان از زمانی که کمک به همنوع و دستگیری در شلوغیهای روز مردم شهر گم و منفعتطلبی و حب قدرت، ثروت، میز و … فدای عمل به وعدهها و رسیدن به آرمانها میشود.
سخن آخر…
در شب آرزوها برای خودمان از درگاه خداوند طلب انسانیت کنیم. از خداوند بخواهیم که مسیر عملکردمان را ذرهای از شاهراه انسانیت دور نکند تا هم به بیراهه نرویم و هم مشعلدار شبهای تاریک آرزومندان باشیم تا در زمان ظهور حضرتش که منتهی الیه آرزوی منتظران جهان سرشکسته نباشیم و رسم مسلمانی و انسانیت را به جای آورده باشیم/ایکنا
ارسال نظر