نامه پیروز حناچی به آیندگان؛ خیال فردای تهران

تهران بهشت؛ خیال فردایی بهتر، در ذهن انسان در دورههای مختلف در قالبهای مختلفی مانند شعر و ادبیات و متون آرمانشهری، متجلی شده است.
این خیالات، هم کارکرد ساخت حافظه جمعی مشترک بر مبنای ارزشها و آرمانهای یک جامعه را ایفا کرده است و هم ایجادکننده انگیزه و امید برای حرکت در مسیر تحقق این آرمانها بوده است.
امروز بعد از چند دهه حملات مداوم به قوه خیال جامعه، کم و بیش روشن شده است که هستی اجتماعی بدون داشتن خیالی مشترک، بدون بهرهمندی از آرمانهای مشترکی که در ذهن بخشهای مختلف جامعه بارور شود و انگیزه و امید بزاید، نمیتواند حتی در ایجاد تغییرات اندک در وضعیت اجتماعی خویش موفق باشد.
ما برای بازگرداندن امید و نشاط به جامعهمان، برای ایجاد انگیزه برای حرکت در مسیر خروج از بحرانها و آفرینش جهانی اجتماعی بهتر از آنچه در آن به سر میبریم، باید به خیال اندیشیمان پر و بال بدهیم.
میتوانیم فردایی را تصور کنیم که در آن شهر تهران در برابر بحرانها غافلگیر نشود. شهر تهران، نه فقط مدیران شهری. شهری که همه شهروندانش در کنار هم برای یکدیگر دلسوزی کنند، از خودشان بگذرند و دیگری را به خود اولویت بخشند
شهری که در آن نیازی به فروش شهر برای اداره آن نیست و میتوان فضاهای عمومی را برای استفاده شهروندان هر چه بیشتر بدل به پارک و موزه و سینما و سالن تئاتر و کتابفروشی کرد
میتوانیم فردایی را تصور کنیم که در آن شهروندان مجبور نباشند همه ۲۴ ساعت شبانه روز به تأمین معیشت امروز و فردایشان بیندیشند. بلکه همه شهروندان بتوانند زمانی را آزاد باشند و مطابق میل خود تفریح کنند، زیارت بروند و عبادت کنند و با خدایشان خلوت کنند، کتاب بخوانند، فیلم ببینند، در جمع دوستان و خانواده حضور داشته باشند و در مباحث حوزه عمومی مشارکت کنند.
آنچه مهم است آنکه بدانیم فردای تهران با چنین آرزوهایی ساخته میشود. اگر چنین خیالاتی در سر نداشته باشیم و آنها را در حافظه جمعیمان نپرورانیم فردایمان در بهترین حالت مثل امروز خواهد بود اگر بدتر از امروز نشود.
اگر قرار بود نامهای به کودکی در فردای تهران بنویسم راجع به چنین خیالاتی برای فردای تهران با او سخن میگفتم. خیالاتی که ما امروز آنها را داریم و امیدوارم در فردای او دست کم بخشی از آنها محقق شده باشد./سالنامه ایران
ارسال نظر