چرا «تهران، شهری برای همه»؟
غلامحسین محمدی-رییس مرکز ارتباطات و امور بینالملل شهرداری تهران
تهران، شهری برای همه، قبل از هر چیز ایدهای انسانی است. وقتی از «همه» حرف میزنیم میتوانیم از قومیت و جنسیت و طبقه و مذهب و نژاد، فراتر رفته و به «انسانیت» فکر کنیم. وقتی از «همه» حرف میزنیم میتوانیم مرزهای انواع تبعیض را پشت سر بگذاریم و به سمت عدالتی فراگیر حرکت کنیم، از تفاوتها عبور کنیم و الگویی انسانی برای همزیستی اقشار مختلف مردم در کنار هم بسازیم.
همانگونه که امیرمومنان علی(ع) در نامه خود به مالک اشتر فرمود «مهربانى با مردم را پوشش دل خويش قرار ده، و با همه دوست و مهربان باش. مبادا هرگز، چونان حيوان شكارى باشى كه خوردن آنان را غنيمت دانى، زيرا مردم دو دستهاند، دستهاى برادر دينى تو، و دسته ديگر همانند تو در آفرينش مى باشند» تهران، به دلایل مختلف دارای ظرفیتهای مناسبی برای تحقق چنین الگویی است.
شاکله امروزی جمعیت تهران، به طور عمده در یک قرن گذشته و به دلیل توسعه ناموزون کشور به وجود آمده است. تمرکز امکانات در شهر تهران، تصویری رویایی از این شهر ساخته است که در طول زمان آن را به مقصد شهروندانی از نقاط مختلف کشور بدل نموده است. توسعه ناموزون، به همراه خود عوارض متعددی برای شهر تهران به همراه داشت. عوارضی مانند حاشیهنشینی، شلوغی و ترافیک، آلودگی هوا، عقبماندگی رشد خدمات اجتماعی از رشد جمعیت و … . با وجود این، مهاجرت شهروندانی از قومیتها و طبقات و حتی مذاهب مختلف به شهر تهران، سبب شد تا تهران به شهری بدل شود که علیرغم همه مشکلات و مسائل شهر، هیچ هویت سلطهیافتهای جز تکثر مسالمتآمیز ساکنان آن بر شهر حاکم نشود. تهران از همان آغاز شهری بود که شهروندان میتوانستند در آن بیشتر همانگونه که هستند زندگی کنند. به معنای مثبت کلمه در شهر گم شوند و نگران چشمان نظارهگر فرهنگ سلطهیافته نباشند. در عین حال این مسئله به معنای فقدان هویت در شهر تهران نبود. همین شهروندان، به صورت عرفی قوانین اخلاقی مسالمتجویانهای را در شهر بنا گذاشتند و یکدیگر را به رسمیت شناختند و به هم اعتماد کردند، به گونهای که در
روایات تاریخی از شهر تهران، کمتر شاهد گزارشهایی مبنی بر نزاع و درگیری میان هویتهای مختلف ساکن در شهر هستیم. همه مهاجرین، شهرستانیها و روستاییهایی که به تهران آمدند همین فرهنگ را از آن خود کردند و به جزئی پایدار از هویت شهر تهران بدل شدند: هویتی صلحطلب، دلسوز و مداراگر. این هویت را بهتر از همه یکی از برجستهترین نمادهای فرهنگ و ادب ما، سعدی به نظم در آورده است:
بنی آدم اعضای یکدیگرند
که در آفرینش ز یک گوهرند
چو عضوی به درد آورد روزگار
دگرعضوها را نباشد قرار
تو کز محنت دیگران بیغمی
نشاید که نامت نهند آدمی
نمونه عالی چنین همزیستی هویتی در شهر تهران را ما میتوانیم در خیابان سی تیر مشاهده کنیم. این خیابان سند افتخار صلحطلبی و مداراجویی هویتی ایرانیان و به خصوص تهرانیان است. کلیسای انجیلی پطرس مقدس، کلیسای ارامنه حضرت مریم، کنیسه حییم، آتشکده آدریان و مسجد حضرت ابراهیم، پایداری فرهنگی را نشان میدهند که امروز نه فقط نیاز ایران که نیاز جهان است. ما باید احساس تعلق به همین فرهنگ را در شهر تهران تقویت کنیم. فرهنگی که در برابر اسلامهراسی و مهاجرستیزی و ملیگرایی افراطیای که امروز در جهان در حال سر برآوردن است، حرفهای زیادی برای گفتن دارد.
آشنایی با فرهنگ صلحطلب و مداراگر تهرانی و تلاش برای حفظ و بسط آن در عرصههای مختلف وظیفه امروز همه ما شهروندان تهران است.
متاسفانه در سالهای اخیر، سیطره ایده تراکمفروشی بر اقتصاد شهر بر فاصله طبقاتی در شهر افزوده و شمال و جنوب شهر را از هم بیگانه ساخته است. در کنار آن دشوارشدن شرایط اقتصادی کشور و تداوم توسعه ناموزون، باعث ادامه مهاجرتها به شهر تهران و رشد حاشیهنشینی در این شهر شده است. خطری که امروز هویت مسالمتجویانه و صلحطلب تهرانی را تهدید میکند، آن است که شهروندان تهرانی، برای مسائلی که بیش از هر چیز ریشههای اقتصادی داشتهاند، علل هویتی قائل شوند.
دوگانههایی مانند تهرانی - شهرستانی، یا مهاجر - اصیل، که امروزه - عمدتا ناآگاهانه - گاه اینجا و آنجا شنیده میشود و به طرد گفتمانی مهاجر و روستایی و افغانستانی و حاشیهنشین و دستفروش و کودک کار، منجر میشود، پدیدهای جدید و تخریبکننده هویت افتخارآمیز تهرانی است. فراموش کردن این نکته که عمده ساکنان تهران امروز را در طی چند نسل ترکیبی از همه مهاجران و روستاییها و شهرستانیها و قومیتها و مذاهب شکلدادهاند، در طول زمان، به نزاعهای هویتی در شهر منجر خواهد شد. بار کردن معنای هویتی بر شکافهای طبقاتی، خود به مانعی در جهت تحقق عدالت و بدل شدن تهران به شهری برای همه خواهد انجامید. متاسفانه رشد همینگونه تفکرات در میان ما، باعث شده که دست کم در پارهای از مواقع، ما برخورد مناسبی با افغانستانیهای عزیزی که خسته از جنگ و رنجهای آن، به کشور ما مهاجرت کردهاند نداشته باشیم و نتوانیم تصویر هویت واقعی تهرانی را به آنها عرضه کنیم.
ما در مدیریت شهرداری تهران در این دوره، کاملا متوجه ایندست تهدیدات فرهنگی بودهایم و تلاش خود را مصروف تبدیل هر چه بیشتر تهران به شهری برای همه نمودهایم. تقویت هویت تهرانی مبتنی بر پذیرش تفاوتها و پرهیز از دیگریسازی و طرد، محور حرکت ما بوده است. مطمئنا چنین سیاستی بدون تلاش برای کاهش فاصله طبقاتی در شهر و رشد عدالت اجتماعی و اقتصادی موفق نخواهد شد. چنین تلاشی مستلزم همکاری همه شهروندان تهرانی است. اگر قرار بر حفظ هویت تهرانی باشد، همه ما باید برای کاهش فاصله طبقاتی و تقویت همبستگی اجتماعی میان اقشار مختلف تلاش کنیم. رویای ما برای آینده تهران، شهری است که همه ساکنان آن فارغ از جنسیت و قومیت و مذهب و نژاد به آن احساس تعلق و افتخار کنند.
ارسال نظر